****    وبلاگ چقاگرگ     ****

**** وبلاگ چقاگرگ ****

این وبلاگ محلی است برای ابراز ایده ها ، انتشار اخبار ، مسائل فرهنگی ؛ معرفی اندیشمندان همتبار و...
****    وبلاگ چقاگرگ     ****

**** وبلاگ چقاگرگ ****

این وبلاگ محلی است برای ابراز ایده ها ، انتشار اخبار ، مسائل فرهنگی ؛ معرفی اندیشمندان همتبار و...

ایام جوانی کجا رفت ؟

ایام جوانی همتبارانمان کجا رفت؟

http://s3.picofile.com/file/8195233834/02062012609.jpg

از بدو پیروزی انقلاب ایران و شروع یکپارچه مهاجرت روستایان به شهرها خصوصا در مناطق لر نشین و همزمانی آن با شروع جنگ تحمیلی بسیاری از همتباران ما در ایام جوانی عمر لذت بخش و فعال خود را در شهرهای مختلف گذراندند و یا به عبارتی فرار مغزها از روستا به شهرها را در پی داشت .

با به ثمر رسیدن انقلاب بدلیل عدم امکانات اولیه از جمله برق و آب و تلفن و یا شغل و پیشه درست و حسابی و بدلیل از هم پاشیدن مدیریت روستا و خروج پاسگاها از دهات مردم سراسیمه به شهرهایی که حاصلخیزتر بودند و یا شغل کارگری در آن شهرها بیشتر بود (مانند خوزستان )  جوانان ما به این ممالک روی آوردند و هرکس بنا بر پیشه یا استعداد و یا توان خود ؛

شغلی را دست و پا کرد و بسیاری هم در ادارات مختلف به استخدام در آمدند  و مناطق سردسیری و ییلاقی و روستایی خود را رها ساختنند و بدون در نظر گرفتن آینده مهاجرت کردند.

واما این در حالی بود که جنگ تحمیلی نیز آغاز شد و بسیاری خرابی به بار آورد که توسط همین همتباران ما دوباره احیاء و باسازی شدند .  مراتع و کشاورزی خوزستان را  آباد کردند ساختمانها ساختند وتجربه ها آموختند و شناسنامه هایی برای فرزندان خود در آن شهرها گرفتند و حتی لهجه خود را نیز  تغییر دادند و اکنون که قرسوده شده و بازنشته گردیده اند دوبار راه بسوی زادگاه اولیه خود می پیمایند  و بر سر ملک و املاک خود آمدند اما در اینجا نیز با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.

آری در آن زمان که نیروی جوانی را داشتند نماندند و رفتند و اکنون که دیگر حال  کار ندارند برگشتند و جنگ روانی برای خود و خانواده بوجود آورده اند.

مثلا خانواده ای رومیشناسم که زن و بچه هایش حاضر به ادامه زندگی در روستا نیستند اما خود بسیار علاقه مند است که در روستا زندگی کند و آبادی اجدادی خود را دوبار بسازد اما اکنون دیگر نه آن توان جوانی را دارد و نه آن خلاقیت گذشته یک فردی 50 یا 60 ساله که هزاران دردو رنج با خود همراه آورده و میخواهد در این ایام باقی مانده کمی خوش باشد

به نظر شما چه دلخوشی میتواند داشته باشد فردی که در ایام جوانی می تونست ایده خلق کند عمارت عالی و شیک بسازد زمین هایش را یکپارچه سازد اکنون میگوید میخوام چکار یکی دواتاق بس است  دیوار بلوکی میکشم و یک توالت و یک حمامک کوچک و یک اتاق بنا میکنم .

 کشاورزی را هم که به باد فنا برده اند بیشتر زمین هایشان دست افرادی مانده که از سابق مهاجرت نکردند و آنها دارند بهره برداری میکنند و اگر چه سودی حاصلشان نمیشود اما نمیگذارند حتی یک درخت بنشانند و شبانه آنها را از ریشه در می آورند هرکس هم حرفی بزند میگویند شما مهاجر هستین ببینید هم در آن شهرهای مثلا خوزستان مهاجر بودند و هم اکنون که با فراخوان دولت برسر مزارع خود برگشتند نیز مهاجر خطابشان میکنند خودشان هم نمیدانند اسرائیلی هستن یا فلسطینی.

اکنون چاره چیست ؟

-افرادی باید دوباره آستین بالا بزنند و از نو فرهنگ سازی کنند

-دولت باید به کمک شان بشتابد و طرح یکپارچه سازی را احیا کند

-طرح آبیاری قطره ای و بارانی سریعا به اجرا در آید

-امکاناتی مانند جاده آسفالته ؛ برق‌؛ آب ؛ تلفن ؛ آب بهداشتی ؛ و... تامین شود

-یک حکم حکومتی برای افراد خاطی در نظر گرفته شود و افرادی که مانع پیشرفت روستا میشوند برابر قانون با آنها برخورد میشود.

-مدیریت و برنامه ریزی دهداری و دهیاری روستاها ساماندهی شود

-حق آبه برای هر جفت رعیتی مشخص شود و دولت خود آب کشاورزی را کنترل و به دست بگیرد

و....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد